تاک شو

ساخت وبلاگ

من اگر کارگردان یه برنامه تاک شو بودم، بجای آدمهای معروف، آدمهای معمولی رو میاوردم. مثلا یادمه یه بار که رفته بودیم روستای پدری، از کنار یه روستایی رد شدیم که یه دختری با لباس همون روستا نشسته بود روی تنه یه درخت بریده شده و داشت تو تنهاییش یه چیزی مینوشت یا میخوند. مثلا اون دختر رو میاوردم به برنامه ام.

یا یه شب که جلوی عابر بانک منتظر بودم نوبتم بشه، یه آقایی با دخترش اومده بود دم عابربانک. من دیدم که هر عددی زد که از حسابش برداشت کنه، پیغام کسر موجودی داد. بعد هم از من که منتظر بودم عذرخواهی کرد، دست دخترش رو گرفت و رفت! دلم میخواست میشد پای حرفای این آقا هم مینشستم.

یه مشتری تو بانک داریم که بابای مدرسه است، یه مدرسه غیر انتفاعی. چکها و واریزی های مدرسه رو هر روز برامون میاره. از چهره اش مشخصه چه روزگار سختی رو گذرونده. ایشونم مهمون برنامه ام میشد.

حالا این ملت کارگردان تاک شو شدن، حامد عسگری رو آوردن به عنوان مهمان! چقدر یک آدم میتونه شعار زده و جو گیر باشه! بدجوری این بنده خدا از چشمم افتاده! حیف میشد شاعر خوبی باشه! یه شعری هم داشت هرچی فکر میکنم یادم نمیاد! درمورد یه تفنگی و قبیله ای بود. حیف از شاعر اون شعر...

عالی...
ما را در سایت عالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : acorrectionpenc بازدید : 27 تاريخ : شنبه 9 دی 1402 ساعت: 9:23