عالی

متن مرتبط با «وتر الموتور قبله ی منظور» در سایت عالی نوشته شده است

تفکر دولتی

  • مدیر با تفکر دولتی گند میزنه به همه دستاوردهای قبلی! کی از گند زدن خسته میشن؟ اینکه یه نفر همه تصمیماتی که میگیره اشتباه باشه، در نوع خودش نبوغ محسوب میشه. بالاخره حداقل یه تصمیم رو باید "اشتباها" درست بگیره! که بر گذشت که بوی عبیر می آید که می رود که چنین دلپذیر می آید؟ هزار جامه معنی که من براندازم به قامتی که تو داری، قصیر می آید سعدی جان، لعنت بهت :) بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ای به دل آشنا

  • این خیلی برام جالبه که در هر شرایطی همه آدمها نظرات و تحلیلهای خودشون رو دارن. اصلا میشه که در یک جمع موضوعی مطرح بشه و کسی اظهار بی اطلاعی کنه؟ این برام خیلی جالبه. هر کسی به اندازه درک و دانشش نظری داره. حالا در این بین ممکنه عده ای هم از راه غلط به جواب درست برسن و به خودشون غرّه بشن. این از همه جالبتره :) وقتی یه بچه اسلحه دست میگیره و کسی جرئت نمیکنه بهش نزدیک بشه، به این معنیه که هیچ کس به اندازه اون بچه قدرتمند نیست؟ رفتی و خیالت زمانی نمیکند مرا رها... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • انت کهفی

  • آدمهای ضعیف خیلی رو مخن! این آدمها تا یکبار اساسی زیر مشت و لگد روزگار نرن، نمیفهمن که مشکل چیه، درد چیه، سختی چیه!  از مدرسه نزدیک خونمون صدای "از جلو نظام" میاد. در یک سیستم آموزشی، اصول پادگان نظامی جریان داره!  الهی اَنْتَ کَهْفی حینَ تُعْیینِی الْمَذاهِبُ فی سَعَتِها وَتَضیقُ بِیَ الاَْرْضُ بِرُحْبِها خدایا! تو پناهگاه منی زمانیکه راه ها با تمام وسعتشان درمانده ام کنند... -دعای عرفه- بخوانید, ...ادامه مطلب

  • فسیل

  • اساتید خوب حوزه مالی در ایران شبیه به فسیلن (با احترام). از ماشینی که سوار میشن مشخصه که چندان پولدار نیستن. اگر قرار بود باهوش عمل کنن، یا نه، حتی متوسط باشن، در طی این چند دهه که در بازار سرمایه ایران بودن، می بایست الان خیلی خیلی ثروتمند شده باشن. نتیجه می گیریم این دوستان که جواب سلام ما رو هم به زور میدن، صرفا به خاطر اینکه اولین نفری بودن که فلان مطلب رو ترجمه کردن، یا اولین نفری بودن که هیئت علمی دانشگاه تهران شدن معروفن. تو حوزه مالی اونی که باهوشه پولداره. والسلام آنچنان میفشرد فاصله راه نفسم که اگر زود، اگر زود بیایی دیر است -لاادری- بخوانید, ...ادامه مطلب

  • سیندرلا

  • عقده سیندرلا: وقتی زنان منتظر یک منجی هستند تا زندگی شون رو متحول کنه. یا اندیشه مقابلش، وقتی زنان به شدت فمینیست میشن و خودشون رو از همه مردها بهتر میدونن. من همیشه به این فکر میکنم که چطور میشه فرهنگهایی رو که ریشه عمیق دارند و لزوما درست نیستند تغییر داد؟ مثل همین فرهنگهایی که ریشه در مردسالاری دارند.  جالبه که وقتی اندیشه x در مقابل اندیشه y قرار میگیره، صرفا وجود اندیشه y رو بیشتر تایید میکنه. اگر کسی با اندیشه ای مخالفه، نباید در مقابلش قرار بگیره باید کلا زمین بازی رو عوض کنه. فکر کردن و فهمیدن قطعا یکی از لذتهای دنیاست :) ماییم و حسرتی که علاجش نمیکند صد روزِ وصل از شبِ هجران درازتر بخوانید, ...ادامه مطلب

  • آخیش

  • اگر فقط فرصت داشته باشم یه جمله بگم و بعد بمیرم اون اینه: "آخیش" :) البته suicide note برادر رومن گاری در این زمینه بی اثر نبوده!, ...ادامه مطلب

  • آخرین

  • امروز باید برم به مدیرم بگم که این ماه، بعد از 6.5 سال، آخرین ماه همکاری ماست! دلهره عجیبی دارم. آدم برای مواجهه با تغییر دلهره داره. مگه نه؟ از طرفی خوشحالم که دارم از شرّ بخش خصوصی خلاص میشم، از طرفی من مدتهاست در کارم مدیر بودم و عده ای ازم حرف شنوی داشتن. حالا باید مدتی برم از دیگران کار یاد بگیرم! دارم کار خیلی عجیبی میکنم؟ مدام از خودم میپرسم نکنه دارم اشتباه میکنم؟  دارم دقیقا میرم سراغ شغلی که همیشه ازش بدم میومده. اگر بعد از این اومدید بانک   م ل ت    و با یه خانم خوش اخلاق مواجه شدید، اون منم :)) لطفا حسابهای میلیاردی تون رو بیارید شعبه ما. کارهاتون رو با یه تماس راه میندازم! از همه کس رمیده ام، با تو درآرمیده ام جمع نمیشود دگر آنچه تو می پراکنی سعدی جان بخوانید, ...ادامه مطلب

  • این مدعیان

  • تا به حال محله شوش ،نه پاساژهای شوش، تاکید میکنم محله شوش رفتید؟ اگر بودجه تون اجازه میده، چند تا ساندویچ ساده کوکو یا الویه بخرید و یکبار به قصد توزیع بین کارتن خوابها برید اونجا. بعد بیاید درباره حکومت مستضعفین و آیه زیبای  وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَ‏ عَلَى‏ الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثین  و شدت پیاده سازی این آیه در بستر جامعه اسلامی صحبت کنید :) مهمترین دستاورد شما چیست؟ آبرسانی به روستاهای محروم؟ نه! مهمترین دستاورد شما خشک کردن دریاچه ها و رودخانه و تالاب های چندین هزارساله است. مهمترین دستاورد شما ایجاد چندین هزار دانشگاه حتی در دورترین روستاهاست؟ نه! مهمترین دستاورد شما فرار هزاران انسان صاحب هوش و مهارت و ثروت است. مهمترین دستاورد شما ایجاد چندین هزار موقعیت شغلی جدید است؟ نه! مهمترین دستاورد شما قرار دادن انسان های بی ربط در جایگاه های استراتژیک است. در بخش ستاد یک بانک مهم و بزرگ، درحالیکه ساعت کاری از 6 صبح شروع میشه، خانم مسئول بهم گفت "چه خبره ساعت 6:30 اومدی! دفعه بعد 8 به بعد بیا!" و به بازی با گوشی مشغول شد! این مملکت حال ِ حاضر ماست :) گفت: دینت چیست؟ گفتم: اهل ایمانم هنوز ار مسلمانان ملولم، پس مسلمانم هنوز! حسین جنتی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • خیالبافی

  • در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی! ** شرط عقل است که مردن بگریزند ز تیر من اگر از دست تو باشد مژه برهم نزنم ** مردم از فتنه گریزند و ندانند که ما به تمنای تو در حسرت رستاخیزیم ** ای رقیب این همه سودا مکن و جنگ مجوی برکنم دیده که من دیده از او بر نکنم ** نازپروده تنعم نبرد راه به دوست عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد ** حدیث عشق نداند کسی که در همه عمر به سر نکوفته باشد در سرایی را داشتم شرح غزلیات عاشقانه سعدی از خانم سوگل مشایخی رو گوش میدادم. این ابیات رو میخوند. گاهی از خودم میپرسم این حرفها واقعی اند یا حاصل توهمات و خیالبافی های شاعرانه عده ای؟  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • زیاد

  • صبح ساعت 5:30 مترو، جامعه جالبیه. آدمهای تکراری با رفتارهای تکراری! مثل خانومی که سرقفلی یک گوشه رو داره و هر روز با یک پتو زیر باد لطیف کولر تا مقصدش میخوابه و همه میدونن که باید کدوم ایستگاه از خواب بیدارش کنن. مثل همیشه روی یک صندلی دورتر از جایی که مردها هستند، میشینم، هدست روی گوشم میذارم و یک آهنگ رو از لیست بلند بالای آلبومهای علیرضا قربانی پلی میکنم. تازگی کتابخون هم شدم و همزمان کتاب هم می خونم. سرما هم خوردم و خیلی دلخراش سرفه میکنم! به تعطیلات پیشرو فکر میکنم که به زعم خودم روزهای استراحتن اما در واقع باید یکی دو کتاب مطالعه کنم بلکه برای مصاحبه دکتری هفته آینده آماده باشم. چقدر دانشگاه های دولتی پولکی شدند! برای هر گرایش جداگانه هزینه مصاحبه گرفتند! نامردها! حتی سازمان سنجش هم به بهانه ای الکی به اسم صلاحیت عمومی هزینه گرفت! این شد که مصاحبه دانشگاه آزاد رو کلا ثبتنام نکردم! بنظرم ریسک (در اینجا هزینه) تا یکجا منطقیه. در همین لحظه هم دانشگاه رفتنم کاملا 50-50عه. خصوصا اگر بطور قطعی یک شرکت دولتی برم! ولی خیلی دلم برای دانشجو بودن تنگ شده... پیش از این عادت داشتم هر صبح قهوه بخرم. یه روز حساب کردم هر ماه حدود سه میلیون هزینه قهوه صبحگاهی میکردم! اولش از ذهنم گذشت که عدد زیادی نیست اما بعد با خودم فکر کردم یعنی هر سال معادل 12 گرم طلا، قهوه میخورم (ذهن یک مالی چی)! از همون روز دیگه قهوه نخریدم! یک تحلیل اقتصادی ریز :دی خیلی به صحبتهایی که در ارتباط با برجام میشه دل نبندید و اگر پولی دارید به دارایی تبدیل کنید. اگر قصد خرید طلا، ماشین، خونه، ویلا، برج و... دارید در همین ماه های پیشرو انجامش بدید :) من عهد تو سخت سست میدانستم بشکستن آن درست میدانستم این دشمنی ای , ...ادامه مطلب

  • مارینا

  • خیلی پیش میاد وقتی که با شوهرم بیرون هستیم دخترهایی که صندوق دار رستوران و فروشگاه و مغازه و ... هستند سعی میکنن منو ضایع کنن. پرسیدم اون روسری زرد چند؟ گفت "زرد نیست خردلیه"! گفتم اون نوشابه سبزه رو میخوام. گفت "سبز نیست زرده!" یکبار هم اسم یه خیابون رو اشتباه گفتم. درحالیکه داشتم با شوهرم حرف میزدم و خیلی بی ادبی بود که یهو اون وسط یکی دیگه به روی خودش بیاره که داشته گوش میداده، با حالت تمسخر منشی مطب منو تصحیح کرد. معمولا در چنین موقعیت هایی تلافی نمیکنم و واکنش بدی نشون نمیدم. اما خیلی بهش فکر میکنم. بنظرم درون خودشون احساس ضعف دارند. ضایع کردن دیگران آرومشون میکنه؟ از این آدمها زیاد دیدم. جاریم با اینکه به طور کلی خانم محترم و خوبیه، اما اون هم تلاش میکنه تو جمع ها منو ضایع کنه. این رفتارها برام خیلی تامل برانگیزه. یه بار تو مترو داشتم کتاب می خوندم. گوشیم زنگ خورد و همینطور که حواسم به گوشیم بود، کتاب رو تو دستم سر و ته کردم. بعد که گوشی رو قطع کردم داشتم خیره به صفحه کتاب نگاه میکردم و فکر میکردم. یه دختره به دوستش گفت "ژست کتاب خون گرفتنم مد شده، کتابش برعکسه". گاهی از این حرفها یاد ویدوئوی معروف مارینا آبرامویچ میفتم که ممکن بود آدمهایی که نمیشناسنش بی هیچ دلیلی حتی بکشنش.  از شنیدن این جنس حرفها که حتی جواب دادنشون رو بلد نیست، احساس میکنم دارم به یک موسیقی به زبانی که اصلا متوجهش نمیشم گوش میدم. یه موسیقی بد به زبانی ناشناخته!  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • عیبی ندارد

  • گاهی پادکستهای کتاب باز رو گوش میدم. اینبار درباره کتاب "عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست" بود. چند صفحه از این کتاب رو خودم خونده بودم اما حوصله ام نکشید که به انتها برسونمش. توی این پادکست مجتبی شکوری میگفت انقدر همه داستانهایی که شنیدیم انتهای خوب داشتن، به پایان خوب عادت کردیم. درحالیکه باید داستانهایی هم باشه که قصه شجاعت و ایستادگی باشه با پایان ناخوب.  قشنگ گفت ها ری را می دانم می دانم همه ما جوری غریب، ادامه دریا و نشانی آن شوق پر گریه ایم بخوانید, ...ادامه مطلب

  • حق الیقین

  • حق الیقین! یعنی برای درک آتش، در آتش سوختن! مُردن پدرم، حق الیقین زندگی من بود.  ماه هاست در لحظه ای که بابام رو زیر خاک گذاشتن، جا موندم. من هنوز همونجام. ایستادم در کنار تلّی از خاک که از دل زمین بیرون کشیدن که برای بابام جا باز بشه. من هنوز ایستادم کنار مردی که عادت داشت به شنیدن صدای شیون و گریه! بی توجه به همه چیز، زمین رو کَند و  پُر کرد. من هنوز همونجام و دلم میخواد منتظر معجزه باشم. من هنوز دارم بند کفن باز میکنم و به چشمای باز بابام خیره میشم و صداش میزنم. من هنوز دارم بدن نحیف و بی جون بابام رو بغل میکنم. هنوز دارم از دست آدمهایی که میخوان به زور منو ببرن تقلا میکنم. هنوز پاهام سسته. هنوز از گریه سیر نشدم. هنوز توی دلم آتیش روشنه... درون آینه رو به رو چه میبینی؟ تو ترجمان جهانی، بگو چه میبینی؟ در آن گلوله آتش گرفته ای که دل است و باد میبردش سو به سو چه میبینی؟ بخوانید, ...ادامه مطلب

  • فهمیدن

  • تقریبا همه نوجوانی من در کانون پرورش فکری گذشته. اونجا بزرگ شدم، یک عالمه آدم حسابی دیدم، کتاب خوندن یاد گرفتم، نوشتن یاد گرفتم، نقد کردن، فیلم خوب دیدن، موسیقی خوب گوش دادن ... حالا دارن سعی میکنن به سمتی ببرنش که برای همیشه تعطیل بشه. همونطور که کتاب باز برای همیشه تعطیل شد. با فکر کردن و فهمیدن مشکل دارن.  فکر کن همین ماجرا باعث بشه نه تنها کانون بسته نشه بلکه نظر خیلی از خانواده ها هم بهش جلب بشه و تعداد بچه های بیشتری جذب کانون بشن. عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد :) پریسا جانم! آیدی اینستاگرامت رو نمیتونم پیدا کنم :) بخوانید, ...ادامه مطلب

  • آمین

  • خیلی دلم میخواد بفهمم در مغز یه عده ای چی میگذره. واقعا فکر می کنن؟ در رواشناسی گفته میشه وقتی آدمیزاد چیزی رو دوست داره، ذهنش در ارتباط با اون آدم انتخابی عمل میکنه. یعنی بدی ها و نقطه ضعفهاش رو نمیبینه، خوبی ها و نقطه قوت ها رو bold میبینه. این میشه که از یک نفر بت ساخته میشه! بنظرم هر انقلابی جامعه رو حداقل ده سال عقب میندازه. هرچند بودن با این سیستم هم در این چهل و چند سال ما رو ده ها سال عقب انداخته. تازه داریم برای داشتن ابتدایی ترین حقوق مون تلاش می کنیم! چقدر قدرت میتونه چهره آدمها رو عوض کنه! کاش میشد هر آنچه می دونم به همه بگم و همه بفهمن که دارم صادقانه باهاشون حرف میزنم. کاش میشد به همه بگم در این سی سال زندگی در این سیستم چه ها دیدم. از سیستم آموزشی، تا محیط های دولتی! از مدیرهایی که ریش و انگشتر عقیق و معلولیت مدیرشون کرده و در مصاحبه کاری حتی نمی تونستن رزومه من رو بخونن! حتی نمی فهمیدن من چه کارهایی بلدم! اما قرار بود اونها مدیر من بشن! نتیجه میشه فرار از این سیستم و خالی شدن فضا برای افرادی که در سطح کارمند و زیر دست اون مدیران باشن! پس سیستم دولتی پر میشه از افراد بی سواد! چه کسی می تونه اینها رو انکار کنه؟ چه کسی می تونه انکار کنه که اگر امروز شما استاد دانشگاهی، اگر امروز شما کارمند و مدیر فلان شرکت دولتی هستی، فکر نکن که باهوشی یا لیاقت رسیدن به این پست رو داشتی، بلکه کسانی که باید در این پوزیشن باشن، در ایران نیستن، داوطلب این پوزیشن ها نیستن! پس برای امثال شما جا خالی شده! من یک عالمه آدم احمق و بیسواد در دانشگاه تهران و شریف دیدم! چرا؟ چون آدم باهوش باقی نمونده که بخواد بره دانشگاه خوب! پس جا برای احمق ها خالی شده. من دوست صمیمی پسر نماینده م, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها