حق الیقین

ساخت وبلاگ

حق الیقین! یعنی برای درک آتش، در آتش سوختن! مُردن پدرم، حق الیقین زندگی من بود. 

ماه هاست در لحظه ای که بابام رو زیر خاک گذاشتن، جا موندم. من هنوز همونجام. ایستادم در کنار تلّی از خاک که از دل زمین بیرون کشیدن که برای بابام جا باز بشه. من هنوز ایستادم کنار مردی که عادت داشت به شنیدن صدای شیون و گریه! بی توجه به همه چیز، زمین رو کَند و  پُر کرد. من هنوز همونجام و دلم میخواد منتظر معجزه باشم. من هنوز دارم بند کفن باز میکنم و به چشمای باز بابام خیره میشم و صداش میزنم. من هنوز دارم بدن نحیف و بی جون بابام رو بغل میکنم. هنوز دارم از دست آدمهایی که میخوان به زور منو ببرن تقلا میکنم. هنوز پاهام سسته. هنوز از گریه سیر نشدم. هنوز توی دلم آتیش روشنه...

درون آینه رو به رو چه میبینی؟

تو ترجمان جهانی، بگو چه میبینی؟

در آن گلوله آتش گرفته ای که دل است

و باد میبردش سو به سو چه میبینی؟

عالی...
ما را در سایت عالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : acorrectionpenc بازدید : 113 تاريخ : جمعه 14 بهمن 1401 ساعت: 0:09